دکتر مصطفوی | Dr. Mostafavi

ساخت وبلاگ
مورخین و راویان اهل سنت عموما در مراجعت از جنگ بنی المصطلق داستان افک و نزول آیه افک را از عایشه با مختصر اختلافی از عروة بن زبیر، سعید بن مسیب و علقمة بن وقاص، و عبید الله بن عتبه و برخی دیگر نقل کرده اند و همه سندها به عایشه منتهی می شود که او خود داستان را نقل کرده است. ما در آغاز قسمتهایی از آن را از روی نقل ابن هشام که از ابن اسحاق و او به چند واسطه از عایشه روایت کرده نقل می کنیم و سپس نظر خود را در زیر ذکر خواهیم کرد. عایشه گوید: هرگاه رسول خدا(ص)می خواست سفر کند میان زنان خود قرعه می زد و هر کدام قرعه به نامش اصابت می کرد او را همراه می برد. در غزوه «بنی مصطلق »نیز میان زنان خود قرعه زد و قرعه به نام من اصابت کرد و مرا با خود همراه برد. در سفرهای رسول خدا قرار بر این بود که هر گاه شتر برای سواری زنی که همراه بود آماده می شد، زن در میان کجاوه می نشست، آن گاه مردانی می آمدند و پایین کجاوه را می گرفتند و آن را بلند می کردند و بر پشت شتر می نهادند و ریسمانهای آن را محکم می کردند، سپس مهار شتر را می گرفتند و به راه می افتادند. در مراجعت از غزوه «بنی مصطلق »هنگامی که رسول خدا نزدیک مدینه رسید، در منزلی فرود آمد، و پاسی از شب را در آن منزل گذراند، سپس بانگ رحیل داده شد و مردم به راه افتادند. عایشه گوید: برای حاجتی بیرون رفته بودم، و در گردنم گردنبندی از دانه های قیمتی «ظفار» (1) ب دکتر مصطفوی | Dr. Mostafavi...
ما را در سایت دکتر مصطفوی | Dr. Mostafavi دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : drmostafavia بازدید : 386 تاريخ : چهارشنبه 29 آذر 1396 ساعت: 19:14

حذف بخشی از کلمه به علت رعایت هماهنگی و آهنگین شدن کلام
دکتر مصطفوی | Dr. Mostafavi...
ما را در سایت دکتر مصطفوی | Dr. Mostafavi دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : drmostafavia بازدید : 298 تاريخ : سه شنبه 28 آذر 1396 ساعت: 17:24

و لو يواخذ اللّه النّاس بما كسبوا ما ترك على ظهرها من دابة... مراد از مؤ اخذه در اين آيه، مؤ اخذه دنيوى است، به دليل اينكه دنبالش فرموده: (و لكن يوخرهم الى اجل مسمى ليكن عذابشان را براى مدتى معين تاءخير مى اندازد....) و مراد از كلمه (ناس ) تمامى مردم است، چون قبل از آيه شريفه، از مؤ اخذه بعضى از مردم كه همان نيرنگبازان و تكذيب كنندگان به آيات خدا باشند، گفتگو كرده بود. و مراد از جمله (ما كسبوا) گناهانى است كه كسب كرده اند، به قرينه مؤ اخذه، كه همان عذاب باشد، و به شهادت اينكه در جاى ديگر همين معنا را آورده، و فرموده: (و لو يواخذ اللّه النّاس بظلمهم ما ترك عليها من دابة ). و مراد از (ظهرها) روى زمين است، چون مردم روى زمين زندگى مى كنند، علاوه بر اين در آيه قبلى ذكرى از زمين به ميان آمده بود. و مراد از (دابة جنبنده ) هر موجودى است كه روى زمين جنب و جوش و حركتى داشته باشد، چه حيوان و چه انسان. و اگر به كيفر كفر و تكذيب انسانها، همه جنبندگان را هلاك مى كند، براى اين است كه همه جنبندگان براى انسان خلق شده اند، همچنان كه خالق تعالى خودش فرمود: (خلق لكم ما فى الارض جميعا) و اينكه بعضى از مفسرين گفته اند: (اين هلاكت همه جنبندگان به خاطر شومى گناهان است، همچنان كه از آيه (و اتقوا فتنة لا تصيبن الّذين ظلموا منكم خاصة ) برمى آيد كه پاره اى از گناهان و ظلم ها فتنه اى مى آورد عالم گير، كه غير ا دکتر مصطفوی | Dr. Mostafavi...
ما را در سایت دکتر مصطفوی | Dr. Mostafavi دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : drmostafavia بازدید : 379 تاريخ : سه شنبه 28 آذر 1396 ساعت: 17:24

نشانه‌های وقوع قیامت را اشراط الساعه گویند. تعریف اشراط الساعه اشراط الساعه، اصطلاحی قرآنی و حدیثی بوده و بر مجموعه حوادثی اطلاق می‌شود که پیش از واقعه عظیم قیامت روی خواهد داد. معنای اشراط ← اشراط در لغت اشراط در لغت جمع شَرَط به معنای علامت است. معنای اصلی این واژه همان شرط است و شرط، عاملی است که وجود امری به تحقق آن بستگی دارد. ← پیوند شرط با علامت دلیل پیوند معنای شرط با علامت این است که تحقق شرط، علامت تحقق امری است که به وجود آمدنش منوط به آن شرط است. [۱] [۲] معانی الساعه «الساعه» در اصل به دو معنا اطلاق می‌شود: یکی عبارت است از یک جزء از بیست و چهار جزء که یک شبانه‌روز را تشکیل می‌دهد، و دوم به وقت و فرصت اندکی از شب و یا روز اطلاق می‌شود. این معنا از « ساعت » برای روز قیامت به استعاره گرفته شده است. واژه الساعه در قرآن  ← الساعه در اصطلاح قرآن « الساعه » در اصطلاح قرآن به وقتی اطلاق می‌شود که قیامت در آن وقت برپا می‌شود. [۳] [۴] و لذا اشراط الساعه مجموعه حوادثی است که تحقق آن‌ها نشانه وقوع قیامت است. [۵] معنای دیگری که برخی از مفسران از این تعبیر به دست داده‌اند آن است که شاید اشراط الساعه به معنای براهین و ادله روشن و واضح بر امکان حشر می‌باشد. [۶] ← تعبیر اشراط الساعه تعبیر اشراط الساعة تنها یک بار در قرآن کریم بکار رفته است: (فَهَلْ یَنْظُرُونَ إِلاَّ السّاعَةَ أَنْ تَ دکتر مصطفوی | Dr. Mostafavi...
ما را در سایت دکتر مصطفوی | Dr. Mostafavi دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : drmostafavia بازدید : 349 تاريخ : سه شنبه 28 آذر 1396 ساعت: 17:24

وقتی دو تا چیز ر ابه خاطر داشتن ویژگی مشترکی به هم دیگه مانند کنیم ،ما امدیم و جه شباهت آن را در نظر گرفتیم . وقتی چشم کسی را به بادام تشبیه می کنیم می خواهیم بگوییم آن شکل ظاهری چشم شبیه بادام کشیده و زیباست یا وقتی صورت او را به ماه مانند کنیم می خواهیم بگوییم که از نظر روشنی یا نورانی بودن و زیبایی به ماه می ماند. این وجه شبه یا رکن سوم نام دارد. در ضمن یادت باشه که تشخیص وجه شبه از طریق مشبه به یا همون رکن دوم راحت تره.مثلا وقتی کسی را به کوه تشبیه می کنی و می گی : او مانند کوه است . با توجه به کوه که طرف دوم یا (مشبه به) است این سوال را از خودت می پرسی که مگر در کوه چه ویژگی و صفتی وجود داره که او به کوه مانند شده ؟ می فهمی که کوه مظهر استواری مقاومت است .پس وجه شبه می شود استواری و مقاومت و ایستادگی. گاهی وقتا وجه شبه در جمله اومده که شناختش راحت تر است از وقتی که نیامده باشه و مجبورباشیم خودمون پیدا ش کنیم. البته وقتی هم خودمون پیدا کنیم لذت ادبیش بیشتره .مگه نه؟چون خودمون کشفش کردیم. اما ادات تشبیه به کلماتی می گویند که با آن شباهت را می رسانند: ( مثل.مانند.چون.گویی و ..).حتی گاهی ادات تشبیه به جای حرف به صورت فعل ظاهر می شود. به این دلیل گفته اند ادات تشبیه نه حرف تشبیه.مثلا در جمله زیر به جای چون می توان از فعل(می ماند) که همون معنی را می رسونه استفاده کنیم: علی چون شیر ش دکتر مصطفوی | Dr. Mostafavi...
ما را در سایت دکتر مصطفوی | Dr. Mostafavi دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : drmostafavia بازدید : 507 تاريخ : سه شنبه 28 آذر 1396 ساعت: 17:24

جنات عدن مفتحة لهم الابواب يعنى آن بازگشتگاه خوب، عبارت است از جنت هاى با استقرار و دائمى. و باز بودن درها به روى آنان، كنايه است از اينكه متقين هيچ مانعى از تنعم به نعمتهاى موجود در آن جنات ندارند؛ چون جنات براى آنها درست شده، و مال آنان است. بـعضى از مفسرين گفته اند: مراد از اين جمله اين است كه: درها به روى ايشان باز است، و احتياجى نيست كه پشت در بايستند، و يا حلقه در را بكوبند، تا به رويشان باز شود. بـعـضـى ديـگـر گـفـته اند: مراد اين است كه: درها بدون كليد به رويشان باز، و بدون قـفـل بـه رويشان بسته مى شود. و به هر حال اين آيه و چند آيه بعد در مقام بيان (حسن ماب) است. موضوعات مرتبط: تفسیر برچسب‌ها: جَنَّاتِ عَدْنٍ مُّفَتَّحَةً لَّهُمُ الْأَبْوَابُ , اختلاف قرائت , مجمع البیان , تفسیر , ماء منهمر دکتر مصطفوی | Dr. Mostafavi...
ما را در سایت دکتر مصطفوی | Dr. Mostafavi دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : drmostafavia بازدید : 388 تاريخ : سه شنبه 28 آذر 1396 ساعت: 17:24

فک ادغام مقایسه کنید با قرائت مشهورِ یشاق در سوره حشر آیه 4
موضوعات مرتبط: زبان عربی (مبادی العربیه 4) ، تفسیر
برچسب‌ها: و من یشاقق الله و رسوله , تفسیر , تفسیر قرآن , مجمع البیان , سوره انفال

تاريخ : دوشنبه بیست و هفتم آذر ۱۳۹۶ | ۹:۱۹ ب.ظ | نویسنده : دکتر سید مهدی مصطفوی |

لطفا از دیگر مطالب نیز دیدن فرمایید

دکتر مصطفوی | Dr. Mostafavi...
ما را در سایت دکتر مصطفوی | Dr. Mostafavi دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : drmostafavia بازدید : 360 تاريخ : سه شنبه 28 آذر 1396 ساعت: 17:24

ابوالقاسم نجم الدین جعفر بن حسن بن یحیی بن سعید حلی(۶۰۲-۶۷۶ق)، مشهور به محقق حلی و محقق اول، فقیه، اصولی و شاعر شیعه در قرن هفتم. هرگاه در آثار فقها، کلمه «محقق» بدون قرینه و نشانه‌ای ذکر شود، او مورد نظر است. علمایی چون علامه حلی، ابن داود حلی، سید عبدالکریم بن طاووس و ابن سعید حلی از شاگردان اویند. وی مورد احترام خواجه نصیرالدین طوسی بود. شرایع الاسلام و المختصر النافع فی فقه الامامیة از آثار اوست. ولادت و تحصیلاتمحقق حلی در سال ۶۰۲ق در شهر حله به دنیا آمد. ادبیات عرب را که زبان مادری‌اش بود به‌خوبی فراگرفت، هیئت و ریاضیات و منطق و کلام را به مقدار لازم تحصیل نمود. آنگاه فقه و اصول را پیش پدر دانشمندش حسن بن یحیی و از محضر فقهای مشهور حله مانند محمد بن جعفر ابن نما و سید فخار موسوی، شاگردان فقیه نامی ابن ادریس حلی تکمیل نمود. او در صبح پنج شنبه ۱۳ ربیع الاول ۶۷۶ق از بالاترین نقطه منزلش افتاد و در سن هفتاد و چهار سالگی درگذشت و در حله به خاک سپرده شد.[۱] اساتیدپدرش شمس الدین حسن بن یحیی حلی.محمد بن جعفر ابن نما.ابوالمکارم ابن زهره. البته اینکه او شاگرد ابن زهره باشد محل تردید است. استاد مطهری می‌نویسد محقق در سال ۶۷۶ درگذشته است و قطعا نمی‌توانسته درس ابن زهره را که در سال ۵۸۵ درگذشته است درک کرده باشد.[۲]ابوحامد نجم الاسلام محمد حلبی.شمس الدین ابوعلی فخار بن معد موسوی.سید مجد الد دکتر مصطفوی | Dr. Mostafavi...
ما را در سایت دکتر مصطفوی | Dr. Mostafavi دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : drmostafavia بازدید : 338 تاريخ : سه شنبه 28 آذر 1396 ساعت: 17:24

میر برهان‌الدین محمدباقر بن محمد حسینی استرآبادی (درگذشته ۱۰۴۱ق)، مشهور به میرداماد، فیلسوف و شاعر شیعی دوره صفویه و معاصر شیخ بهائی که به معلم ثالث نیز شهرت یافته است. اثر فلسفی مهم وی، کتاب قبسات و شاگرد برجسته او، ملاصدرا است. میرداماد به زبان فارسی و عربی شعر می‌سرود و تخلص شعری او اشراق بود. نام و نسب، ولادت و مرگمیر برهان‌الدین محمدباقر ملقب به معلّم ثالث و سیدالأفاضل و فرزند امیر شمس الدین محمد استرابادی است. پدر او شمس‌الدین محمد استرآبادی، با دختر علی بن عبدالعالی معروف به محقق کرکی ازدواج کرد و پس از آن داماد خوانده شد. از همین رو، میر برهان‌الدین که فرزند داماد محقق کرکی بود هم، مشهور به میرداماد شد.[۱] محل و زمان دقیق ولادت او مشخص نیست. وی در اواخر عمر خود به همراه شاه صفی صفوی جهت زیارت عتبات به عراق سفر کرد و در سال ۱۰۴۱ قمری در نجف درگذشت و در همان جا به خاک سپرده شد.[۲] جایگاه علمیمیرداماد سال‌ها در مشهد به تحصیل علوم عقلی و نقلی اشتغال داشت[۳] و به تحقیق در آثار فلسفی گذشتگان به ویژه کتاب شفا و اشارات ابن سینا می‌پرداخت و سپس مدتی در قزوین و چندگاهی در کاشان و سرانجام در اصفهان ساکن شد.[۴] وی فیلسوف، فقیه، ریاضی‌دان، ادیب و رجالی بود[۵] و او را معلم ثالث می‌خواندند.[۶] ایزوتسو می‌گوید: میرداماد متفکری ذو فنون بود و بر تمام معارف متداول جهان اسلام همچون فلسفه (در ت دکتر مصطفوی | Dr. Mostafavi...
ما را در سایت دکتر مصطفوی | Dr. Mostafavi دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : drmostafavia بازدید : 338 تاريخ : سه شنبه 28 آذر 1396 ساعت: 17:24

قیاس مع الفارق، قیاس فاقد جامع میان اصل و فرع است. تعریف قیاس مع الفارق، مقابل قیاس به الغای فارق بوده و به قیاسی گفته می‌شود که در آن میان اصل و فرع جامعی وجود ندارد؛ یعنی علت در فرع با علت در اصل هیچ گونه مشابهت و مماثلتی ندارد؛ به بیان دیگر، علت در فرع نه در ذات و نه در جنس با علت در اصل، همانند نیست. توضیح در قیاس، شرط است که در فرع، علتی مانند علت اصل وجود داشته باشد تا از راه این تشابه حکم اصل به فرع سرایت داده شود، چه این تشابه در ناحیه ذات باشد، ← مثال « اسکار » در قیاس نبیذ به خمر ، و چه در ناحیه جنس باشد، مثل: قیاس وجوب » قصاص در اعضای بدن «به وجوب» قصاص در نفس »، زیرا در هر دو تعدی وجود دارد، هر چند در یکی تعدی و اعتدا به عضو، و در دیگری به نفس است، اما در جنس جنایت و تعدی، به هم شباهت دارند.بنابراین، اگر در قیاس، چنین شرطی علت مماثل محقق نباشد به آن قیاس مع الفارق گفته می‌شود. ← نمونه دیگر علمای اهل سنت در تقسیم مال « مشفوع فیه » اختلاف دارند؛ « حنفی » ‌ها می‌گویند: تقسیم مال به حسب تعداد شرکا و به تساوی صورت می‌گیرد، ولی بیشتر علمای اهل سنت معتقدند تقسیم آن میان شرکا به نسبت سهم الشرکه آنها است، به دلیل قیاس « مال مشفوع فیه » به غلات و ثمرات حاصل از زمین، به این جامع که هر دو از حقوق ملک شمرده می‌شوند و چون در غلات و ثمرات زمین، تقسیم به حسب سهم الشرکة است، در مال مشفو دکتر مصطفوی | Dr. Mostafavi...
ما را در سایت دکتر مصطفوی | Dr. Mostafavi دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : drmostafavia بازدید : 341 تاريخ : دوشنبه 27 آذر 1396 ساعت: 16:46

جمله اولى يعنى : (عفا الله عنك ) دعا به جان پيغمبر است، نظير نفرين به كشته شدن كه در چند جاى قرآن آمده، مانند: (قتل الانسان ما اكفره ) و (فقتل كيف قدر) و (قاتلهم الله انى يوفكون ). جمله مذكور متعلق است به جمله (لم اذنت لهم ) و مقصود از اذن، اذن در تخلف و تقاعد از جنگ است، و با در نظر داشتن اينكه استفهام در آن براى انكار و يا توبيخ است، معناى آن چنين مى شود: جا داشت به هيچ وجه اذن نمى دادى به اينكه تخلف ورزيده و از جنگ تقاعد كنند. و با اين معنائى كه ما كرديم تعلق و ارتباط غايتى كه در جمله (حتى يتبين لك الذين صدقوا) است با جمله (لم اذنت لهم ) به خوبى روشن مى شود، و معلوم مى گردد كه اين تعلق و ارتباط ميان آن غايت و معنائى است كه از آن استفهام شده، نه ميان غايت و خود استفهام، چون اگر اينطور باشد خلاف مقصود را مى رساند (به عبارت ساده تر نمى خواهد بفرمايد: چرا اذن دادى به اين منظور كه دروغگوئيشان برايت ثابت شود، بلكه مى خواهد بفرمايد: چرا اذن دادى اگر نمى دادى - برايت روشن مى شد كه دروغگويند) و سياق آيه براى بيان اين است كه دروغگوئى آنان روشن است و با كوچكترين امتحان فاش مى شود، مثلا، اگر اجازه نمى دادى دروغ و رسوائيشان كشف مى شد. بيان اينكه عتاب در آيه : (عفا الله عنك لم اذنت لهم ) عتاب جدى نيست بلكه مفيد غرض ديگرى است اين آيه بطورى كه ملاحظه مى كنيد و قبلا هم اشاره كرديم در اين مقام اس دکتر مصطفوی | Dr. Mostafavi...
ما را در سایت دکتر مصطفوی | Dr. Mostafavi دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : drmostafavia بازدید : 345 تاريخ : دوشنبه 27 آذر 1396 ساعت: 16:46

ما جعل الله لرجل من قلبين فى جوفه معناى جمله : (ما جعل الله من قلبين فى جوفه) و ارتباط آن را با قبل و بعد اين جمله كنايه است از اينكه ممكن نيست كسى بين دو اعتقاد متنافى و دو راى متناقض جمع كند، اگر دو اعتقاد متنافى ديديم بايد بدانيم كه دو قلب به آن دو معتقد است، يعنى دو فرد مخالف هر يك به يكى از آن دو اعتقاد دارند، و ممكن نيست يك فرد به هر دو معتقد باشد، و اينكه فرمود: (ما جعل الله لرجل من قلبين فى جوفه - خدا در جوف كسى دو قلب ننهاده ) منظور از آن بيشتر بيان كردن است، همچنان كه در جمله (و لكن تعمى القلوب التى فى الصدور) نيز اين زيادى آمده. بعضى از مفسرين گفته اند: جمله مورد بحث زمينه چينى و مقدمه اى است كه الغاى مساله ظهار و پسرگيرى را كه بعدا بيان مى كند تعليل نمايد، براى اينكه ظهار (اينكه به همسرت بگويى پشت تو چون پشت مادرم است، و با اين سخن او را بر خود حرام كنى ) جمع بين دو متنافى است، يعنى زوجيت و مادرى، و همچنين فرزند ديگران را فرزند خود خواندن دو متنافى است، كه در يك قلب جمع نمى شوند: (ما جعل الله لرجل من قلبين فى جوفه ). ولى به نظر ما بعيد نيست كه بگوييم آيه شريفه تعليل مطلب قبل است، كه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) را از اطاعت كفار و منافقين نهى مى كرد و به پيروى آنچه به وى وحى مى شود امر مى فرمود، جمله مورد بحث اين امر و نهى را تعليل مى كند و مى فرمايد اطاعت خدا با دکتر مصطفوی | Dr. Mostafavi...
ما را در سایت دکتر مصطفوی | Dr. Mostafavi دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : drmostafavia بازدید : 385 تاريخ : دوشنبه 27 آذر 1396 ساعت: 16:46

ذكر بعض المتأخرين مسألة في الواو في بعض الآيات وسموها (واو الثمانية) وأنكرها المحققون من النحاة وهذه الآيات التي ذكرت فيها هي : قوله تعالى (التَّائِبُونَ الْعَابِدُونَ الْحَامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاكِعُونَ السَّاجِدونَ الآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّاهُونَ عَنِ الْمُنكَرِ وَالْحَافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ (112التوبة)فتأمل كيف ذكر الله سبحانه وتعالى سبع صفات ثم بعد السابعة قال ( و)الناهون عن المنكر فقالوا هي واو الثمانية وكذلك في قوله تعالى في سورة الكهف () سَيَقُولُونَ ثَلاثَةٌ رَّابِعُهُمْ كَلْبُهُمْ وَيَقُولُونَ خَمْسَةٌ سَادِسُهُمْ كَلْبُهُمْ رَجْمًا بِالْغَيْبِ وَيَقُولُونَ سَبْعَةٌ وَثَامِنُهُمْ كَلْبُهُمْ (22) فقال تعالى ثلاثة رابعهم كلبهم ، وعندما ذكر القول الاخر وفيه الثمانية قال (سبعة(و) ثامنهم كلبهم) فقالوا هذه واو الثمانية وفي قوله تعالى في سورة الزمر() وَسِيقَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِلَى جَهَنَّمَ زُمَرًا حَتَّى إِذَا جَاؤُوهَا فُتِحَتْ أَبْوَابُهَا وَقَالَ لَهُمْ خَزَنَتُهَا أَلَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِّنكُمْ يَتْلُونَ عَلَيْكُمْ آيَاتِ رَبِّكُمْ وَيُنذِرُونَكُمْ لِقَاء يَوْمِكُمْ هَذَا قَالُوا بَلَى وَلَكِنْ حَقَّتْ كَلِمَةُ الْعَذَابِ عَلَى الْكَافِرِينَ (71) قِيلَ ادْخُلُوا أَبْوَابَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَب دکتر مصطفوی | Dr. Mostafavi...
ما را در سایت دکتر مصطفوی | Dr. Mostafavi دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : drmostafavia بازدید : 372 تاريخ : دوشنبه 27 آذر 1396 ساعت: 16:46

(آیه 79)- جنون نمایش ثروت! معمولا ثروتمندان مغرور گرفتار انواعی از جنون می‌شوند، یک شاخه آن «جنون نمایش ثروت» است، آنها از این که ثروت خود را به رخ دیگران بکشند لذت می‌برند، از این که سوار مرکب راهوار گران قیمت خود شوند و از میان پا برهنه‌ها بگذرند و گرد و غبار بر صورت آنها بیفشانند و تحقیرشان کنند احساس آرامش خاطر می‌کنند! به هر حال قارون از این قانون مستثنی نبود، بلکه نمونه بارز آن محسوب می‌شد، قرآن در یک جمله آن را بیان کرده، می‌فرماید: «پس قارون با تمام زینت خود در برابر قومش (بنی اسرائیل) ظاهر شد» (فَخَرَجَ عَلی قَوْمِهِ فِی زِینَتِهِ). در اینجا- طبق معمول- مردم دو گروه شدند: اکثریت دنیا پرست که این صحنه خیر کننده قلبشان را از جا تکان داد و آه سوزانی از دل کشیدند و آرزو که ای کاش به جای قارون بودند، حتی یک روز، و یک ساعت، و یک لحظه! چه زندگی شیرین و جذابی چه عالم نشاطانگیز و لذت بخشی؟ چنانکه قرآن می‌گوید: «کسانی که طالب زندگی دنیا بودند گفتند: ای کاش ما هم مثل آنچه به قارون داده شده است داشتیم»! (قالَ الَّذِینَ یُرِیدُونَ الْحَیاةَ الدُّنْیا یا لَیْتَ لَنا مِثْلَ ما أُوتِیَ قارُونُ). «به راستی که او بهره عظیمی (از نعمتها) دارد»! (إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظِیمٍ). آفرین بر قارون و بر این ثروت سرشارش! چه جاه و جلالی؟ در حقیقت در اینجا کوره عظیم امتحان الهی داغ شد، از یک سو قارون در دکتر مصطفوی | Dr. Mostafavi...
ما را در سایت دکتر مصطفوی | Dr. Mostafavi دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : drmostafavia بازدید : 361 تاريخ : يکشنبه 26 آذر 1396 ساعت: 15:55

قل ان ربى يبسط الرزق لمن يشاء من عباده و يقدر له و ما انفقتم من شىء فهو يخلفه و هو خير الرازقين. در مجمع البيان گفته، وقتى مى گويند: (اخلف الله له و عليه) معنايش اين است كه خداوند به جاى آنچه از دست فلانى برفت عوضى بداد. سياق آيه دلالت دارد بر اينكه مراد از انفاق در وجوه احسان است، و مراد بيان اين نكته است كه چنين انفاقى نزد خدا ضايع و گم نمى شود، بلكه خداوند آن را عوض مى دهد. بنابراين جمله (قل ان ربى يبسط الرزق لمن يشاء و يقدر) در صدر آيه براى اشاره به اين نكته است كه مساله رزق، در سعه و ضيقش به دست خدا است، خدايى كه اگر كم روزى دهد، خزينه اش زياد نمى شود، و اگر زياد بدهد خزينه اش كم نمى گردد، آنگاه فرموده: (و ما انفقتم من شى ء)، هر چه انفاق كنيد، چه كم و چه زياد و آن مال هر چه باشد، (فهو يخلفه) خدا جانشين كننده و جا پركن آن است، و عوض آن را به شما مى دهد، يا در دنيا، و يا در آخرت، (و هو خير الرازقين)، و او بهترين روزى رسان است، براى اينكه او اگر روزى مى دهد، بلا عوض و صرفا از در جود و سخا مى دهد، ولى ديگران اگر روزى مى دهند، به عنوان قرض و معامله مى دهند، آرى مى دهند تا روزى پس بگيرند، علاوه بر اينكه او رازق حقيقى است، و ديگران واسطه وصول رزق اويند. موضوعات مرتبط: تفسیر برچسب‌ها: ما أنفقتم من شيء فهو يخلفه , سبأ , تفسیر , تفسیر قرآن , تفسیر المیزان دکتر مصطفوی | Dr. Mostafavi...
ما را در سایت دکتر مصطفوی | Dr. Mostafavi دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : drmostafavia بازدید : 359 تاريخ : يکشنبه 26 آذر 1396 ساعت: 15:55

و اما آن دیوار، از آن دو نوجوان یتیم در آن شهر بود؛ و زیر آن، گنجی متعلق به آن دو وجود داشت؛ و پدرشان مرد صالحی بود؛ و پروردگار تو می‌خواست آنها به حد بلوغ برسند و گنجشان را استخراج کنند؛ این رحمتی از پروردگارت بود؛ و من آن (کارها) را خودسرانه انجام ندادم؛ این بود راز کارهایی که نتوانستی در برابر آنها شکیبایی به خرج دهی!» اشاره (آیه 82)- در این آیه مرد عالم پرده از روی راز سومین کار خود یعنی تعمیر دیوار بر می‌دارد و چنین می‌گوید: «اما دیوار متعلق به دو نوجوان یتیم در شهر بود، و زیر آن گنجی متعلق به آنها وجود داشت و پدر آنها مرد صالحی بود» (وَ أَمَّا الْجِدارُ فَکانَ لِغُلامَیْنِ یَتِیمَیْنِ فِی الْمَدِینَةِ وَ کانَ تَحْتَهُ کَنْزٌ لَهُما وَ کانَ أَبُوهُما صالِحاً). «پس پروردگار تو می‌خواست آنها به سر حد بلوغ برسند، و گنجشان را استخراج کنند» (فَأَرادَ رَبُّکَ أَنْ یَبْلُغا أَشُدَّهُما وَ یَسْتَخْرِجا کَنزَهُما). «این رحمتی بود از ناحیه پروردگار تو» (رَحْمَةً مِنْ رَبِّکَ). و من مأمور بودم به خاطر نیکو کاری پدر و مادر این دو یتیم آن دیوار را بسازم، مبادا سقوط کند و گنج ظاهر شود و به خطر بیفتد. در پایان برای رفع هر گونه شک و شبهه از موسی، و برای این که به یقین بداند همه این کارها بر طبق نقشه و مأموریت خاصی بوده است اضافه کرد: «و من این کار را به دستور خودم انجام ندادم» بلکه فرمان خدا دکتر مصطفوی | Dr. Mostafavi...
ما را در سایت دکتر مصطفوی | Dr. Mostafavi دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : drmostafavia بازدید : 426 تاريخ : يکشنبه 26 آذر 1396 ساعت: 15:55

وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ ۖ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ ۖ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ عَمَّا جَاءَكَ مِنَ الْحَقِّ ۚ لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنْكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا ۚ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَٰكِنْ لِيَبْلُوَكُمْ فِي مَا آتَاكُمْ ۖ فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ ۚ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ و این کتاب [= قرآن‌] را به حق بر تو نازل کردیم، در حالی که کتب پیشین را تصدیق می‌کند، و حافظ و نگاهبان آنهاست؛ پس بر طبق احکامی که خدا نازل کرده، در میان آنها حکم کن! از هوی و هوسهای آنان پیروی نکن! و از احکام الهی، روی مگردان! ما برای هر کدام از شما، آیین و طریقه روشنی قرار دادیم؛ و اگر خدا می‌خواست، همه شما را امت واحدی قرارمی‌داد؛ ولی خدا می‌خواهد شما را در آنچه به شما بخشیده بیازماید؛ (و استعدادهای مختلف شما را پرورش دهد). پس در نیکیها بر یکدیگر سبقت جویید! بازگشت همه شما، به سوی خداست؛ سپس از آنچه در آن اختلاف می‌کردید؛ به شما خبر خواهد داد. And We have revealed to you, [O Muhammad], the Book in truth, confirming that which preceded it of the Scripture and as a criterion over it. So judge between دکتر مصطفوی | Dr. Mostafavi...
ما را در سایت دکتر مصطفوی | Dr. Mostafavi دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : drmostafavia بازدید : 354 تاريخ : يکشنبه 26 آذر 1396 ساعت: 15:55

وَ إِذا قِيلَ لَهُمْ تَعالَوْا إِلى‌ ما أَنْزَلَ اللَّهُ وَ إِلَى الرَّسُولِ رَأَيْتَ الْمُنافِقِينَ يَصُدُّونَ عَنْكَ صُدُوداً «61» و چون به آنان گفته شود (كه براى داورى) به سوى آنچه خداوند نازل كرده و به سوى پيامبر بياييد، منافقان را مى‌بينى كه به شدّت از پذيرش دعوت تو روى مى‌گردانند. پیام ها 1- گرچه منافقان، تسليم قانون خدا و فرمان پيامبر نيستند، ولى ما بايد آنان را دعوت كنيم. «قِيلَ لَهُمْ تَعالَوْا» 2- در پذيرش دعوت انبيا، رشد وبرترى است. ( «تَعالَوْا» دعوت به بالاآمدن است) 3- كتاب و سنّت هماهنگ هستند، وگرنه ارجاع مردم به دو چيز متضاد حكيمانه نيست. «إِلى‌ ما أَنْزَلَ اللَّهُ وَ إِلَى الرَّسُولِ» 4- مراجعه به طاغوت و قضاوت خواهى از بيگانگان، خصلت و روحيّه‌ى منافقان است كه با رهبر آسمانى مخالفت و از راه حقّ اعراض كنند. (كلمه‌ «يَصُدُّونَ» نشانه‌ى خصلت و استمرار است) 5- منافق، علاوه بر اعراض خود، مانع ديگران نيز مى‌شود. «يَصُدُّونَ» 6- آنچه پرده از كفر منافقان برمى‌دارد، مخالفتشان با رهبرى الهى است. «عَنْكَ» 7- منافقان، حساسيّتى نسبت به ايمان قلبى مردم به خداوند ندارند، ناراحتى عمده‌ى آنان اجتماع مردم برگرد رهبر آسمانى است. «يَصُدُّونَ عَنْكَ صُدُوداً» موضوعات مرتبط: تفسیر برچسب‌ها: يصدون عنك صدودا , سوره نساء , تفسیر , تفسیر نور , تفسیر قرآن دکتر مصطفوی | Dr. Mostafavi...
ما را در سایت دکتر مصطفوی | Dr. Mostafavi دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : drmostafavia بازدید : 355 تاريخ : يکشنبه 26 آذر 1396 ساعت: 15:55

ترجمه آیت الله مکارم شیرازی ما هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر برای این که به فرمان خدا، از وی اطاعت شود. و اگر این مخالفان، هنگامی که به خود ستم می‌کردند (و فرمانهای خدا را زیر پا می‌گذاردند)، به نزد تو می‌آمدند؛ و از خدا طلب آمرزش می‌کردند؛ و پیامبر هم برای آنها استغفار می‌کرد؛ خدا را توبه پذیر و مهربان می‌یافتند. تفسیر نور (محسن قرائتی) و ما هيچ پيامبرى را نفرستاديم مگر براى آنكه با اذن خداوند فرمان برده شود و اگر آنان هنگامى كه به خود ستم كردند (از راه خود برگشته و) نزد تو مى‌آمدند و از خداوند مغفرت مى‌خواستند و پيامبر هم براى آنان استغفار مى‌كرد قطعاً خداوند را توبه‌پذير و مهربان مى‌يافتند. نکته ها سيماى يک جامعه و مديريّت سالم آن است كه مردمش با ايمان، رهبرش آسمانى، فرمان‌برى و اطاعت مردم قوى، منحرفانش پشيمان و اهل استغفار و رهبرش پذيرا و مهربان باشد. چنانكه دعاى پيامبر در حقّ مؤمنان مستجاب است، «اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ» دعاى نيكان و فرشتگان نيز در حقّ آنان اثر دارد. در يك جا استغفار فرشتگان براى مردم مطرح است، «وَ يَسْتَغْفِرُونَ لِمَنْ فِي الْأَرْضِ» «1» و در جاى ديگر براى مؤمنان. «وَ يَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِينَ آمَنُوا» «2» پیام ها 1- هدف از فرستادن انبيا، هدايت مردم از طريق اطاعت از آنان است. «إِلَّا لِيُطاعَ» 2- اطاعت مخصوص خداست. حتّى اطاعت از پيامب دکتر مصطفوی | Dr. Mostafavi...
ما را در سایت دکتر مصطفوی | Dr. Mostafavi دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : drmostafavia بازدید : 321 تاريخ : يکشنبه 26 آذر 1396 ساعت: 15:55

چنانچه خشوع بدن بر خشوع دل بچربد اين در نظر ما نفاق است.
موضوعات مرتبط: حدیث
برچسب‌ها: نشانه های نفاق , حدیث , رسول الله , نفاق عملی , نفاق اعتقادی

تاريخ : شنبه بیست و پنجم آذر ۱۳۹۶ | ۹:۳۴ ب.ظ | نویسنده : دکتر سید مهدی مصطفوی |

لطفا از دیگر مطالب نیز دیدن فرمایید

دکتر مصطفوی | Dr. Mostafavi...
ما را در سایت دکتر مصطفوی | Dr. Mostafavi دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : drmostafavia بازدید : 330 تاريخ : يکشنبه 26 آذر 1396 ساعت: 15:55

خبرنامه